پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

دلنوشته مامان

پایان شیر دهی

1394/2/13 16:42
نویسنده : مامان زهره
583 بازدید
اشتراک گذاری

گل کوچیک مامان سلام، الان که برات مینویسم خوشحالم که اون روزای سخت تموم شدن. روزهایی که میخواستم  تو رو ازشیربگیرم.

گلم تقریبا ۲ساله بودی که با باباامیر تصمیم جدی گرفتیم، خیلی تحقیق کردم اخه نمیخواستم ضربه روحی بخوری. عصر یکشنبه بود حمام کردی وطبق معمول گفتی ماما میمی... باکلی غصه وبغض بهت گفتیم میمی تلخ شده، یکم گریه کردی اما حضور باباامیر خیلی کمک کننده بود. بدترین روزهای زندگیم بودن، خیلی دلم تنگ شده بود واسه شیر خوردنت، باهربهانه ای تنهایی رو انتخاب میکردم واشک ریختن. بابایی خیلی بهم دلداری میداد. شب اول چند بار بیدار شدی وبابا بغلت کرد یا روی پا تکونت دادم تا خوابیدی. روزها سرگرم بودی وهر از گاهی یادی از میمی میکردی اما تو ذهنت بود که میمی تلخ شده و خودت نمیخوردی. میگفتی میمی تخ

از شب دوم توی خواب وقتی خواب عمیق بودی بهت یه بار شیر میدادم. اخه خودم داشتم دق میکردم...دیگه عادت کردی و خدا رو شکر تموم شد... خدا خیلی کمک کرد واذیت نشدی اما واسه من بحران خیلی بدی بود...

GH

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)